آنگاه که من با صلح به بابِل درآمدم…

به مناسبت هفتم آبان، روز بزرگداشت کوروش بزرگ
گذری بر تاریخ نام و حکومت و اندیشۀ کوروش بزرگ؛ نماد صلح و حقوق بشر جهان
گردآوری و تدوین: تحریریه فردا

کوروش بزرگ (۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، همچنین معروف به کوروش دوم نخستین شاه و بنیان‌گذار دودمان شاهنشاهی هخامنشی است. کوروش بزرگ، به‌خاطر بخشندگی‌، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شده‌است.
ایرانیان کوروش بزرگ را پدر و یونانیان، که وی سرزمین‌های ایشان را تسخیر کرده بود، کوروش بزرگ را سرور و قانونگذار می‌نامیدند. یهودیان کوروش بزرگ را به منزله مسح‌شده توسط پروردگار بشمار می‌آوردند، ضمن آنکه بابلیان کوروش بزرگ را مورد تأیید مردوک می‌دانستند.
نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که در بین سال های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گسترده ای از آسیا حکومت می کرد. کوروش در منشور خود که در بابل کشف شده، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ چیش پیش، شاه بزرگ انشان، از خانواده ای که همیشه پادشاه بوده است» معرفی می کند.

کوروش بزرگ

در ادامه، مهمترین روایت های جهانی در مورد کوروش بزرگ؛ و سپس روایت مفسران اسلامی را نقل کرده ایم:
روایت گزنفون:
گزنفون مورخ یونانی مرگ کورش را در کتاب کوروش‌نامه به شکل طبیعی و در پارس گزارش داده. به گفتهٔ او کورش در خواب از مرگ خود مطلع می‌شود و پس از نیایش و وصیت‌هایی به نزدیکان و دوستان و بزرگان کشور از دنیا می‌رود. روایت کسنوفون در مورد مرگ کورش به داستان‌های اساطیری مربوط به مرگ کیخسرو پادشاه کیانی شباهت دارد.
او در بارۀ قدرت کوروش می نویسد:
«اينكه فرمانروايي کوروش بزرگ، گسترده ترين (وسيع ترين) و شکوهمندترين همه شاهنشاهي ها در آسيا بود، خودش مي تواند گواه خودش باشد؛ زيرا مرز آن در خاور (شرق) به ژرف درياي هيدوُي (اقيانوس هند) مي رسيد، در اَپاختر (شمال) با درياي سيه (سياه) هم مرز بود، در باختر (غرب) مرز آن به کيپرُس (قبرس) و موُدراي (ميتزراييم، مصر) مي رسيد و همچنين در نيمروز (جنوب) با اِتيوپي (حبشه)، هم مرز بود».(گزنفون، مورخ يوناني)
روایت هرودوت:
هرودوت مورخ یونانی نوشته که کورش پس از آن‌که بابل را فتح کرد برای مطیع کردن ماساژت‌ها که در شرق رود آراکس (سیحون) سکونت داشتند لشکرکشی کرد. وی ابتدا به فرمان‌روای ماساژت‌ها تهم‌رییش («تُمیریس) که بیوهٔ پادشاه سابقشان بود پیشنهاد ازدواج داد اما او که دانست مقصود کوروش تسلط بر سرزمین اوست نپذیرفت و کورش به قصد جنگ با او به سوی سیحون حرکت کرد. او در ابتدا با حیلهٔ جنگی توانست یک‌سوم سپاه ماساژت‌ها را نابود کند اما ملکه تمیریس با جمع‌آوری تمام قوای خود به او حمله‌ور شد و در جنگی سنگین به پیروزی رسید. بیشتر سپاه کورش نابود شده و کوروش بزرگ نیز کشته شد.
روایت کتزیاس:
کتزیاس مورخ دیگر یونانی جنگ کورش را با قومی به نام دِربیک به پادشاهی آمُرّایوس گزارش کرده‌است. دربیک‌ها توانستند با فیل‌های جنگی خود سواره‌نظام ایرانیان را محاصره کرده و کوروش بزرگ از اسب به زیر افتاده و یک جنگجوی هندی – که از متحدین دربیک‌ها بودند- او را با زوبینی که به رانش می‌خورد، مجروح می‌کند. روز بعد «آمورگِس» پادشاه سکائی به کمک ایرانیان آمده و آن‌ها فاتح شده و دربیک‌ها مطیع می‌شوند اما کورش چند روز بعد پس از وصیت به اطرافیان خود و تعیین کمبوجیه به عنوان جانشین خود می‌میرد.
روایت برس کلدانی:
از بروسوس مورخ کلدانی نقل قول شده که کوروش در نبرد با قوم داها کشته شد. دها از اقوام ساکن اطراف گرگان بوده‌اند.
روایت تروگ پمپه‌ای:
تروگ پمپه‌ای مورخ رومی هم روایتی مشابه هرودوت را اتخاذ کرده با این تفاوت که می‌نویسد سپاه ۲۰۰ هزار نفرهٔ کوروش در گردنه‌های کوهستان به محاصرهٔ سپاه ملکه ماساژت‌ها درآمده و تمامی آن‌ها نابود شده، حتی یک نفر هم زنده نمی‌ماند تا خبر این واقعه را ایرانیان برساند.
روایت آریان:
آریان، ‌مورخ یونانی می‌نویسد: بر قبر کوروش این کلامِ خود او به خط میخی منقور شده بود: «ای آدمیان، من کوروش فرزند کمبوجیه‌ام، پارسیان را قدرت فرمانروایی داده‌ام، سرور آسیا شده‌ام، ‌این مشتی خاک را که گور من است از من دریغ مدارید.»
روایت مفسران و نویسندگان اسلامی:
درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده‌است.
کوروش بزرگ سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی گزینه‌هایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی درباره آنها بررسی‌هایی انجام شده، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیه‌های قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجه‌ترین دلایل را برای احراز این لقب دارا می‌باشد. شماری از فقهای معاصر شیعه نیز کوروش بزرگ را ذوالقرنین می‌دانند. آیت الله طباطبایی، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله صانعی از معتقدان این نظر هستند.
آرمگاه کوروش بزرگ

استاد علامه طباطبايي مي گويد: «اگر ذوالقرنين قرآن، مردي مومن به خدا و به دين توحيد بوده، کوروش نيز اين چنين بوده و اگر ذوالقرنين، پادشاهي عادل و رعيت پرور بوده، کوروش نيز چنين بود؛ اگر او نسبت به ستمگران و دشمنان مردي سياستمدار بوده، او نيز بود؛ اگر دين، عقل، فضايل اخلاقي و ثروت و شوکت داشت؛ کوروش هم داشت؛ همان گونه که قرآن فرموده کوروش نيز سفري به سوي مغرب کرد، بر ليدي و پيرامون آن مسلط شد و بار ديگر به سوي مشرق سفر کرد. آنجا مردمي ديد صحرانشين و وحشي که در بيابان زندگي مي کردند. براي همين به آنها کمک کرد، سدي ساخت در مقابل قبيله و قومي که آنها را آزار مي دادند؛ در تنگه داريال ميان کوه هاي قفقاز و نزديک به شهر تفليس» (تفسير الميزان، علامه طباطبايي).
در ترجمه تفسير الميزان جلد ١٣ صفحۀ ٥٣٩ آمده است:
«در كتاب دانيال هم، خوابي كه وي براي كوروش نقل كرده، به صورت قوچي كه دو شاخ داشته ديده است».
در تاريخ به اين نکته اشاره شده که کوروش کبير، پس از نبرد موفقيت آميز در غرب ايران زمين (ليدي) براي سر و سامان دادن به شورش اقوام بيابانگردي که متجاوز، وحشي و خون ريز بودند، به شمال شرق ايران بزرگ لشکرکشي کرد و موفق به فرو نشاندن آنان و تامين امنيت مرزهاي شرق و شمال شرق ايران شد.
سيروپليس به لاتين Cyropolis (برگرفته از يوناني Kyroúpolis)، نام شهري است که کوروش بزرگ در سال ۵۴۴ پ.م براي تعيين مرزهاي شمال شرقي امپراطوري خود در تاجيکستان امروزي بنا کرد. ﺍﺳﺘﺮﻭﺷﻦ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﮐﻮﺭوﺵ ﮐﺪﻩ (KurushKatha)، ﮐﯿﺌﻮﺭﻭﭘﻞ، ﺍﺳﺘﺮﻭﺷﻨﻪ، ﺳﺮﻭﺷﻨﻪ نيز ﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. »(به نقل از: ميرسنجري، ۱۳۹۶: ۷)
جالب اين که در تورات هم به ساختن سدي از جنس آهن اشاره شده است. فرجام سخن اينكه با توجه به اينكه افزون بر نوشته هاي اسناد باستاني، هر سه كتاب آسماني تورات، انجيل و قرآن مجيد از كوروش بزرگ ايران زمين به نيكي ياد كرده اند، پس نكوداشت كوروش بزرگ در هفتم آبان، وظيفه تك تك ايرانيان و ايراني تباران با هر مرام و مسلكي است. آن را با شعارهاي سياسي منحرف نکنيم. (ميرسنجري، همانجا)

Right to Happiness یا «حق شادمانی» در زمره علومی است که به‌تازگی در حقوق بشر راه یافته است. برای نمونه بسیاری از جامعه‌کاوان بر آن شده‌اند که برای صحت و سلامت جامعه باید نخست در پی شادی روح و جسم مردم گام برداشت. هنگامی که ما به پیشینه تاریخی زمان هخامنشیان می‌نگریم، به‌ویژه در دوران کوروش، این سعی و اهتمام فرمانروایان به‌نحو بسیار برجسته‌ای به چشم می‌خورد.(امان‌اللهی بهاروند)
تحت همین بینش و روش، می‌بینیم فردوسی بزرگ هم می‌گوید:
چو شادی بکاهد، بکاهد روان
پیرو او شاگرد مسلّمش اسدی طوسی می‌گوید:
مده دل به غم تا نکاهد روان
به شادی همی‌دار تن را جوان.
*گزیدۀ منابع:
ـ محمدعلی دادخواه-حقوق‌دان و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ
ـ مهرداد ميرسنجري، نكوداشت كوروش بزرگ وظيفه اي ملي است… روزنامه شرق، شماره ۲۹۹۶، ۴/۸/۱۳۹۶، صفحۀ۷٫
ـ علامه طباطبایی، تفسير الميزان جلد ١٣.
ـ خدمات متقابل اسلام و ایران، شهید مرتضی مطهری.
ـ امان‌اللهی بهاروند کوروشی که نمی‌شناسیم، روزنامه شرق
ـ پیرنیا، حسن. ایران باستان. جلد. نخست. چاپ چهارم. تهران: دنیای کتاب، ۱۳۶۹.
***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *