به مناسبت هفت آبان، روز کوروش بزرگ
بخش نخست
محمدجعفر رزاقیان
فعال فرهنگی و اجتماعی
اشاره: امروز وقت آن رسیده است که مفاهیم فرهنگی همچنین معضلات فرهنگی و اجتماعی را با نگاهی عمیق رصد کنیم و به آسیبشناسی جدی بپردازیم.
و این کار آسانی نیست؛ چرا که اقشار مختلف سیاسی و فرهنگی به انباشتی از رنجش، بغض و کینه تبدیل شده اند. در چنین وضعیتی فرآیند تفکر آسیب پذیر خواهد بود بسیار آسیب پذیر خواهد بود و نتایج عقلانیِ صحیح، دیریاب و سخت خواهد شد.
در این بررسی در دو بخش تلاش میکنم تا به مفهوم و کارکرد ملیت و مذهب، وضعیت پیوند یا تضاد آنها در اندیشهها و کنشهای سیاسی و فرهنگی؛ و مرور بسیار کوتاهی به برخی جریانهای ملیگرایی در این صد سال داشته باشم. امید دارم که این مقاله آغاز یک پروسه فکری و پژوهشی در هفته نامۀ تشان فردا باشد و بشود.
فضای امروز جامعه ما چه در مورد ملیت و چه مذهب بسیار مخدوش است.ما بیش از هر چیز به ذهنی آرام و آشتی جو برای بررسی پدیدههای فرهنگی و اجتماعی نیاز داریم. ما باید از چرخه معیوب سرکوب گر و سرکوب شده خارج شویم.
این واقعیت را نمیتوانیم انکار کنیم که از ملیگرایی و مذهب در برهه هایی از تاریخ معاصر به عنوان ابزار استفاده شده است و تنش و تنفر را تشدید کرده است.
ما اینگونه به جایی نخواهیم رسید.
تا زمانیکه فکر کنیم روز کوروش( در ادبیات ملی) یا حضرت ذوالقرنین «در ادبیات دینی»، بهترین موقعیت زمانی برای انتقامهای حزبی و فکری و به چالشکشیدن خط قرمزهاست، نه تنها هیچ کار مثبتی انجام نداده ایم بلکه مفاهیم مهم ملیت و ملیگرایی را به محاق خواهیم برد.
از سوی دیگر اگر تحت عنوان مذهب بخواهیم به نفی و انکار تاریخ و تمدن و شخصیتهای بینظر تاریخ خود بپردازیم نه تنها به سرزمین خود، نه تنها به ملیت خود، بلکه به مذهب و دینداری خود نیز خیانت کرده ایم.
ملیت یا همان حب الوطن در فرهنگ دینی، یکی از مهمترین عوامل همسان سازی مردم یک سرزمین است.و انکار و ضعف آن مستقیما به ضعف و سستی شاکله یک سرزمین منجر خواهد شد.
اگر ما بتوانیم ملیگرایی را نه به شکل سیاسی و اعتراضات سطحی، که به طریقی درست و اصولی وارد فرهنگ عمومی خود کنیم، قطعاً به رشد و بلوغ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بیشتری خواهیم رسید.
اینکه گروههای سیاسی امروز ما هیچ خط قرمزی برای رقابت با یکدیگر ندارند؛
اینکه امروز مفهوم استعمار برای ما تعریف خود را از دست داده است و ما به راحتی فراموش کرده ایم که آنها چه بر سر تاریخ ما آورده اند؛
اینکه بیهویتی و بیدردی و بیعاری نسبت به همۀ ارزشها هر روز در بین طبقههای مختلف جامعه گسترش بیشتری پیدا میکند؛
اینکه ما در این بیست سال اخیر شاهد غیبت و نابودی معماری اصیل ایرانی در شهرسازی و فضای مسکونی هستیم؛
اینکه دیگر نمیتوانیم همچون سالهای دفاع مقدس، همچون سالهای انقلاب به یک «ما»ی قدرتمند و جریانساز برسیم؛ و خیلی چیزهای دیگر؛ از مهمترین دلایلش تضعیف شدید ملیت و ملیگرایی است. و تضعیف و تقلیل آن به مباحثی بسیار حقیر و ضعیف!
اینکه در روز کوروش کبیر عده ای عموماً کمسواد جمع بشوند و مشتی شعار علیه این و آن بدهند و حتی زمینۀ حضور نیروهای اپوزیسیون بیدرد خارج از کشور را در تجمعات خود فراهم کنند؛ سطحیترین کاری است که آنها در مورد ملیت، تاریخ و شخصیت بزرگ کوروش انجام میدهند. اینگونه فعالیتها در حوزۀ ملیت و ملیگرایی به تحقیر این حوزه در بلندمدت منجر خواهد شد.
باید متوجه باشیم مباحثی که در حوزۀ ملیگرایی و ملیت مطرح شده است دارای کاربردهای بسیار اجتماعی، ملی، روانشناسی، هویتیابی و حتی مذهبی است.
ملت یک واحد بزرگ انسانی است که عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است. ساختن این فرهنگ و آگاهیِ مشترک قرنها و شاید هزاران سال زمان برده است.
از این پیوند است که احساس تعلق به یکدیگر و احساس وحدت میان افراد یک سرزمین پدید میآید.
تلاش برای شناسایی، بازیابی، حفظ و انتقال این پیوندها به پروسههای بلندمدت و آگاهانه ای نیاز دارد که امروز رسالت ماست.
رسالت ما برای حفظ دستاوردهای فرهنگی و تاریخی سنگین است. آسان نیست. دشوار است.
آنهم در عصری که با تکنولوژی و تکنیک دارد بسیاری از ارزشها و فرهنگهای بومی و ملی را در کل جهان میبلعد و میخواهد انسان را از واحد ملت دور کند و به یک واحد جهانی و یکسان برساند.
دیر نشده است اما ممکن است دیر بشود… .
ادامه دارد… .
منبع: هفته نامه تشان فردا، آبان ۱۳۹۷، صفحۀ ۵
بخش دو را نیز در لینک زیر بخوانید: