راه برون رفت از پریشانی/فریدون استاد

مهندس فریدون استاد
فعال فرهنگی و اجتماعی

مردم شهر تشان هم اکنون با دارا بودن درآمدی میانه و برخوردار از هزینه زندگی با روند رو به پایین و پیوستگی آمار سرشماری بیش از ۱۷۰۰۰ نفر در شمال غربی شهرستان بهبهان در استان خوزستان و در همسایگی شهرستان بهمئی از استان کهگیلویه بویراحمد اسکان دارند.
به‌کارگیری و به‌کارگماری جوانان و نیروهای تازه‌نفس در این شهر بسیار دشوار و پیچیده می‌باشد، ازیرا که کار و پیشه فن آوریٍ نوبنیاد یا کارگردانیٍ کارخانه و یا کارگاه بارآوری با سازوکارهای سازنده در این شهر راه اندازی نشده است و چشم انداز کمتری برای رشد و پیشرفت این دیار پیش بینی شده است.
ازین روی جوانان پس از دوره آموزش و یا دانش‌آموختگی دانشگاهی روانۀ شهرستان‌های بهبهان، ماهشهر، اهواز و سرتاسر استان و یا دیگر استان‌های هم‌جوار می‌شوند تا راه برون‌رفت از پریشانی در سرنوشت و دادستد زندگی را بازسازی نمایند.
در ویژگی‌ها و پیشینۀ باستان و گاهدادٍ گذشتهٍ تشان و داشته‌های آن به‌جای خود در شمارگان آینده گفتگو خواهیم کرد. پیشه و کار بیشتر مردم شهر نوبنیاد تشان کشاورزی و دامداری بوده است که بدبختانه با خشکسالی دورۀ درازمدتی که تاکنون درگیر آن هستیم دامداری تا پایین‌ترین آسیبگاه خود فرونشانده و برداشته گردید، همچنین تنگناها و آسیب‌پذیری برای کشاورزان برپایه خشکسالی از دامداری بازایستاتر و زیانبارتر می‌باشد. چشمه‌های روان و خوشگوار آب در تشان رو به خشکی نهاده تا تماشای خیزابه‌ها و جوشیدن فواره‌های درون‌زا در درۀ تنگ‌بن، دهلیز چشمه مشهد، سرجوشر، پیرآباد و… برایمان آرزویی مانده به دل بماند.
در شهر تشان راه‌ها و دژهایی از یادمانه‌های ساسانی یا پیشتر از آن، نهرها و برکه‌ها یا آبگیرهای باستانی، آسیاب‌های آبی و یا بادی، کاریزها (قنات‌ها) و دیگر نگاره‌های نوشتاری و یا نشانه‌هایی که از دستامدهای دوران باستان نمایان است، برای ما ارزش‌دانی پیشینۀ نیاکان این دیار را نمایان و بازگویی می‌نماید.
آیین و رفتارهای نیاکان بر این پایه نمایان و استوار بود که بر روی تخته‌سنگ‌ها و اشکَفت‌ها نوشته‌هایشان را انگاشته یا تراشیده می‌نمودند تا آیندگانی همچون مردمان کنونی از سرنوشت آن دودمان، شاهکارها و تازه‌هایی از نیکرفتاری آنان، دستگیرمان شود.
آنگاه بر ماست تا بر دانش و خردمندی آنان، ستایشگر اندیشه‌های پاک و کوشش‌گرشان شویم، اگرچه بدبختانه به سبب‌های ناآگاهی و نادانستنی‌ها بسیاری از این نوشته و نشانه‌گذاری‌ها به‌دست مردم نیست و نابود شدند تا دسترسی و کاوش در نمودار زندگی آن شایستگان برایمان کمی گنگ و ناپیدا بماند!
به‌یاد دارم که چند سنگ نوشتۀ چهارگوشه در پیرامون چشمۀ کوی آبلش نمایان بود که مردم گاهگاهی بر روی آنان می‌نشستند و از رخدادهای روزگاران پیشین خود گفتگو می‌کردند تا بهانه و گریزی برای گویایی و سپردن سینه به سینه سرنوشت‌های دودمان گذشتۀ ما باشد. اما بدبختانه هم‌اکنون ردپایی از آن سنگ‌ها بر جای نیست. گویا در ساختمان‌های گچ و سنگی بکار برده شدند.
پیشینۀ این نوشتارها یا نشانه‌گذاری‌ها در ایران از دورۀ شاهان و یا دربار فرمانروایان آن دوران به‌کار برده می‌شد که دربرگیرندۀ رویدادها و آگاهی برای همگان بوده است. با پیشرفت فناوری‌ها و دستیابی به فراگیری دانش‌ها، نوشته‌ها بر روی پوست یا چرم و رفته رفته بر برگه‌هایی نگاره‌گر و پیچانده می‌شد تا به‌دست پیک‌های اسب‌سوار جابه‌جا و به کرانه و خواستگاه آرمانی شده سپرده شوند.
این روند، پیگیرانه و پیوسته انجام می‌شد تا اینکه نزدیک به دو سده پیش و در دوران تاریک قاجار با راه‌اندازی دوره‌های آموزشی روزنامه‌نگاری اروپا آغازی نوین در پیوندها و گزارش‌رسانی نوشتاری در سراسر جهان بنیانگذاری گردید که در دوره میانه‌های فرمانروایی قاجار با روش و الگوی اروپایی‌ها در ایران هم کار چاپ و نشر از چاپ نَسَک‌های سنگی به نشریات امروزین ـ اگرچه به دیرزمانی ماهیانه ـ روایی و شدنی گردید.
در گرداگرد همین‌دوره با روی‌آوری اصلاحات، شادروان میرزاتقی‌خان امیرکبیر توانست هفته‌نامۀ وقایع‌اتفاقیه را که در آن الگوی پیشرفت و دگرگونی زندگی به سمت و سوی نوینی برای ایران گام بر می‌داشت بنیانگذاری و نشر نماید. با پیدایش نشریات و ایستگاه‌های خبرگزاری در ایران پیشوازی روشنفکران، چکامه‌سُرایان، آهنگسازان، هنرپیشگان، بازیگران و دیگر برنامه‌های آگاهنده، نمودارهای دادگرانه و هوشمندانه به‌ویژه پیدایش مشروطه‌خواهان برای برون‌رفت از چاله‌های تاریک و رهایی تهیدستی را که در تاریخ و گاهداد ایران به‌یاد ماندنی می‌باشد برایمان به یادگار و گذاشته است.
در تارنمای گاهشماری‌ها و کتاب‌های درسی به‌یاد داریم که پس از استقرار و برپایی مشروطیت(بیداری)، نشریات ندای میهن، حبل‌المتین، مجلس و صبح صادق به آسانی و روزانه انتشار می‌یافتند تا در دسترس مردم سراسر شهرها دیر یا زود رسانده شود. این نشریه‌ها چون بر روند هوشیاری و بیداری مردم تأثیرگذار بودند، سبب دلجویی بیشتر مردم به‌سوی خوانش و راهکارهای پیشرفت و شهروندی گردیده است؛ به‌گونه ای که نشریاتی به زبان‌های انگلیسی هم در ایران انتشار یافت.
در این هنگام، دادخواهی و خواسته‌های مردمی رو به خیزش‌های دادگرانه گذاشت، تا آن پایه که زنان هم بتوانند نخستین نشریه بنام «دانش» را برای خود از سر گیرند. در این دوران و در کنار خواسته‌های مردمی، نخستین سانسورها، راهبندان‌های ناروا و دشواری‌ها در دوره شاهان قاجار به بهانۀ بدگمانی و بداندیشی زنان و کودکان انجام شد. وانگهی روند رو به رشد خواسته‌های مردم بیشتر شورانده شد و روی آوری آنان بر دانش پیوستگی اندیشه‌ها پرکارتر و پشتکار بیشتری به‌خود نشان داد؛ تا آنجا که در آغاز ۱۳۴۰ خورشیدی دانشکده آموزشی روزنامه‌نگاری تا پایۀ کارشناسی گشایش و راه‌اندازی شد.
ما در این هنگام و ازین روی بر آن شدیم تا با گروهی از دانش‌آموختگان، دانایان، سرپرستان و نویسندگان زادبومی شهر تشان و با یاری خردمندانی روشن‌روان و دانا از دیگر استان‌های ایران(از جمله استان دیرین لرستان، استان کهن فارس، استان نیکوی کهگیلویه و بویر احمد و استان بزرگ اصفهان)در اندیشه و دست به‌کار یک هفته نامه برای بازتاب دردها و رنج‌ها و همه راهکارهایی که مردم این استان های بزرگ و شهرستان بهبهان و شهر تشان را بازشناسی همگانی یا انگیزه بازگشت به خویشتن را برایشان نوآوری نماید شده ایم.
امید است با یاری دیگر اندیشمندان، به‌گونۀ راهبرنده و سازگارانه، به‌دور از چالش‌های پیش پا افتاده و دگراندیشی‌های نابه‌جا به سمت روشنی بیشتر گام بردارم؛ اگرچه دیر دست به این مهم زده شد.
وانگهی آرزومندم که با شتاب پیشرونده، تاوان سهل‌انگاری خود را به ورجاوندی پیشکش نماییم.
منبع: هفته نامه تشان فردا، شماره نخست، صفحۀ ۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *